- دانه کش
- کشنده دانه حامل حبوب: (میازار موری که دانه کش است)
معنی دانه کش - جستجوی لغت در جدول جو
- دانه کش
- دانه کشنده،
برای مثال میازار موری که دانه کش است / که جان دارد و جان شیرین خوش است (فردوسی - ۱/۱۲۰ حاشیه)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آلتی از فلز یا از جنس دیگر که وقت پوشیدن از درون بر لبه پسین کفش نهند و سپس بیرون آرند تا کفش کج و دو تا نشود
خانه برانداز، ویران کننده خانه
جادوگری که دانه ارزن و جو را بزعفران زرد کند و افسونی بر آن خواند و بر کسی که خواهند بزنند تا تا مقصودی که خواهند بر آید جوزن
پرگار
یا سینه کش آفتاب. رو به آفتاب در معرض آفتاب. یا سینه کش کوه. شیب تند و تیز کوه
باده خوار، باده پیما
کارگر ساختمانی که ناوه را حمل می کند
جای پهن و هموار در دامنۀ کوه مثلاً سینه کش کوه
سینه کش آفتاب: کنایه از جای رو به آفتاب، جای مسطح که خورشید بر آن بتابد
سینه کش آفتاب: کنایه از جای رو به آفتاب، جای مسطح که خورشید بر آن بتابد
انتقام جو، کسی که به دنبال انتقام است، کینه ور، پرکین، کینه خوٰاه، کینه جو
کین کش: بنزد بزرگان سالار فش دلیران اسپ افکن و کینه کش
کارگری که ناوه وزنبه گل را حمل کند
آنکه نافه با خود برد
((~. کِ))
فرهنگ فارسی معین
اسبابی به شکل یک صفحه منحنی باریک و دراز و معمولاً دسته دار که پس از فرو بردن نوک پا در کفش آن را پشت پا می گذارند تا پشت کفش خم نشود و به آسانی بتوان کفش را پوشید
((~. کِ))
فرهنگ فارسی معین
جای هموار و معمولاً شیب دار
سینه کش آفتاب: رو به آفتاب، در معرض آفتاب
سینه کش کوه: شیب تند و تیز کوه
سینه کش آفتاب: رو به آفتاب، در معرض آفتاب
سینه کش کوه: شیب تند و تیز کوه
آلت فلزی، پلاستیکی یا امثال آنکه هنگام پوشیدن کفش پشت پا می گذارند و با آن لبۀ عقب کفش را بالا می کشند
خانمان سوز، برای مثال خرابت کند شاهد خانه کن / برو خانه آباد گردان به زن (سعدی۱ - ۱۶۵)
اره کشنده آن که با اره چیزها را قطع کند
کسی که پیشه اش بریدن چوب، تخته یا تنۀ درخت با اره است